عکس
درگیر رویای توام منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت تو منو انتخاب کن
دلت از ارزوی من انگار بی خبر نبود
حتی تو تصمیمای من چشمات بی اثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت تا احساس ارامش کنم ....
درگیر رویای توام منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت تو منو انتخاب کن
دلت از ارزوی من انگار بی خبر نبود
حتی تو تصمیمای من چشمات بی اثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت تا احساس ارامش کنم ....
جاگذاشته ام دلی
هرکه یافت
مژدگانی اش تمام “زندگی ام
نظر یادت نره دوس جووون
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوریست
به هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیبجو مجنون برآشفت
درآن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیدهی مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کزو چشمت همین بر زلف و روی است
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خونست
تو لب میبینی و دندان که چونست
کسی کاو را تو لیلی کردهای نام
نه آن لیلیست کز من برده آرام
اگر میبود لیلی بد نمیبود
ترا رد کردن او حد نمیبود